ع، روز 2.0 #02010
امروز صبح، من و آلیسون برای پیاده روی در خلیج بزرگ رفتیم. حدود یک مایل راه رفتیم و بعد برگشتیم. بخش زیادی از جاده در این نقطه زیر آب بود. من خودم هیچ منطقه سیل زده ای را ندیده ام، اما در مورد آنها می دانم زیرا نمی تو،م به آنها برسیم زیرا موانعی وجود دارد که مانع از راه رفتن مردم روی آنها می شود. مطمئن نیستم چه زم، این اتفاق افتاد، اما بوی بدی داشت، زیرا این مکان مورد علاقه ما برای قدم زدن در کیپ بود. در این مسیر بسیار زیبا بود. متوجه چند جرثقیل در آب شدم و در ساحل قایق سواری وجود داشت و شبیه کیپ کاد بود، بنابراین ایستادم تا ع، بگیرم.
یک روز ابری بود بنابراین ما به ساحل نمی رفتیم. بنابراین، پس از انتخاب اندی از مدرسه علوم، تصمیم گرفتم آنها را به خانه سگ دنیس ببرم، یک هات داگ مش، که در تیک توک شنیده بودم. متأسفانه، تا زم، که به پارکینگ خالی نرسیدیم، نمی دانستم که روزهای دوشنبه و سه شنبه تعطیل هستند. بنابراین، ما به خانه برگشتیم و در مسیر یک کامیون مواد غذایی دیدیم که کامیون Corn Dog بود. خب، دل و شکممان به خوردن هات داگ بود که همانجا توقف کردیم. منظورم این است که ما در مسیر صعودمان به منو نگاه میکردیم و نمیتوانستم صبر کنم تا سیبزمینیهای خماری آنها را امتحان کنم. اندی قصد داشت وست دنیس برگر و لاوا توتس را سفارش دهد. البته اندی قصد داشت نیمی از چیزها را از لاوا حذف کند تا شبیه آنچه در منو بود نباشد، اما این چیز دیگری است. درعوض، یک کورن داگ غول پیکر، چیپس و نوشیدنی گرفتیم و آنها را روی میز پیک نیک روبروی پارک بادی کیپ کاد خوردیم. ما باید در یک هفته آینده به خانه سگ برگردیم.
در راه برگشت فکر کردم می تو،م برای بستنی هم توقف کنیم. در یک رستوران توقف کردیم و من و اندی حدود 10 دقیقه به منو نگاه کردیم تا تصمیم بگیریم چه می خواهیم، اما وقتی از ماشین پیاده شدیم متوجه شدیم که مکان تا ساعت 5 بعد از ظهر باز نشده است. دومین ش،ت روز بنابراین، در عوض به مزارع کامبرلند رفتیم تا اندی بتواند بستنی بگیرد.
آن شب بعد از شام، بچه ها بستنی خوردند و در ایوان آویزان بودند و سر ماشین ها فریاد می زدند. این خواهرزاده و برادرزاده من بودند که این را ایجاد ،د. آنها سعی می کنند مردم را وادار کنند که بوق ماشین خود را بزنند یا موتور خود را بچرخانند. این باعث می شود که سگ عصب، شود و صدا بسیار بلند است. اما، با توجه به آنچه گفته شد، این بچه ها احتمالا تا چند سال دیگر اینطور در ایوان نخواهند بود، بنابراین یک نفر باید ع، بگیرد. شلبی بیرون آمد و ع، بالا را گرفت. باید بگویم که تابستان امسال بچه ها نسبتاً خوب با هم کنار آمده اند. این خوبه.
منبع: https://benspark.com/food-adventures.html/